بایگانی ماه دسامبر, 2022

اغلب معامله‌گران فارکس انرژی و زمان خود را صرف یافتن روش‌های ورود بهتر یا آزمایش اندیکاتورهایی می‌کنند که سیگنال ورود معاملاتی دقیق‌تری را به آنها نشان دهد.
چنین معامله‌گرانی معمولا نتایج بسیار متناقضی را تجربه می‌کنند و از اینکه چرا سیستم‌های ورودی ارتقا یافته آنها با شکست مواجه می‌شود تعجب می‌کنند.

خروج از معاملات یک فاکتور بسیار مهم در استراتژی معاملاتی است اما اغلب معامله‌گران به طور کامل نمی‌دانند چگونه به درستی از معاملات خارج شوند.
در این مقاله ما دو روش خروج از معاملات را بررسی می‌کنیم و آنالیزهای لازم را نیز برای انتخاب آنها انجام می‌دهیم.

2 دسته‌بندی استراتژی خروج از بازار

استراتژی خروج از بازار شامل 2 دسته متفاوت است:

دستور برداشت سود ثابت

هنگام ورود به معامله، معامله‌گر فارکس سطوح قیمتی را برای ثبت استاپ لاس و برداشت سود خود انتخاب می‌کند و سپس منتظر می‌ماند تا قیمت به یکی از آنها برسد.

عدم استفاده از دستور برداشت سود ثابت

معامله‌گر فارکس در طول این مسیر، دستور استاپ لاس را پشت سر قیمت تریل می‌کند و تنها زمانی از آن خارج می‌شود که دستور او در زمان اصلاح به استاپ برخورد کند.
درک هر دو دسته استراتژی خروج و زمان استفاده از آنها بسیار مهم است.
این روند به شما اجازه می‌دهد که یکی از روش‌های گفته شده را متناسب با سبک و شخصیت معاملاتی خود انتخاب کنید.

سود ثابت

این نوع استراتژی متداول‌ترین استراتژی خروج ایده‌آل برای معامله‌گران تازه‌وارد است.
معامله‌گرانی که چنین استراتژی را انتخاب می‌کنند زمان کافی برای نظارت بر معاملات خود ندارند و تصمیم گیری‌های احساسی به عنوان نقطه ضعف آنها تلقی می‌شود.
در زیر به چند نمونه از مزایای استفاده از این استراتژی اشاره می‌کیم:

می‌توانید نسبت ریسک/سود را تعیین کنید

هنگامی که سفارشات سود و توقف ضرر خود را تنظیم کنید به راحتی می‌توانید نسبت ریسک/سود معاملات خود را نیز محاسبه کنید.
دانستن ریسک/سود بسیار مهم است و به شما کمک می کند از معاملاتی که پتانسیل سود کافی ندارند دور بمانید.

محدود کردن تصمیم‌گیری‌‌های احساسی

معامله‌گرانی که از یک دستور سود ثابت استفاده می‌کنند، می‌توانند اثرات اشتباهات معاملاتی هیجانی را کاهش دهند.
هنگامی که سطح قیمتی را که می‌خواهید از آن خارج شوید بدانید، تنها کاری که باید انجام دهید منتظر ماندن برای رسیدن قیمت به آن سطح است.

حرص و طمع اغلب باعث می‌شود معامله‌گران، معاملات را فراتر از سطح سود اولیه خود ادامه دهند، در این شرایط معمولا معامله‌گر با ضرر مواجه می‌شود.
همچنین، معامله‌گرانی که بیش از حد بترسند با هر تیک ضرر مضطرب می‌شوند و تمایل بیشتری برای خروج از معامله و کسب سود کم پیدا می‌کنند.
هدف ثابت به شما امکان می‌دهد پس از ثبت تارگت مورد نظر، سفارش خود را ترک کنید، این روند به کاهش اشتباهات احساسی شما کمک می‌کند.

آگاهی کم در زمینه مدیریت سرمایه

معامله‌گرانی که به صورت تمام وقت کار نمی‌کنند با مشکل محدودیت زمان مواجه هستند.
بنابراین، استفاده از یک دستور سود ثابت به آنها این امکان را می‌دهد تا معاملات و سفارشات خود را به درستی ثبت کنند.

سود باز (شناور)

این استراتژی پیشرفته‌تر است و معمولاً به تجربه و صبر بیشتر نیاز دارد.
زمانی که معامله‌گر بتواند بر احساسات خود در معاملات فارکس تسلط پیدا کند، استفاده از این استراتژی می‌‌تواند مزایای مختلفی را برای او داشته باشد. در ادامه به بررسی مزایا و معایب استراتژی سود شناور اشاره خواهیم کرد:

به طور بالقوه می‌توانید سودهای کلانی بدست آورید

عدم استفاده از استراتژی سود ثابت و تریل کردن استاپ لاس به معامله‌گر این امکان را می‌دهد که پتانسیل کسب سود خود را افزایش دهد.
تخمین بازه زمانی طول حرکت همراه با روند غیرممکن است، همچنین عدم استفاده از تارگت سود ثابت شما را قادر می‌سازد تا مدت بیشتری در معاملات سودآور خود بمانید.

معاملات باز

ذهنیت معامله‌گرانی که از دستور حد سود استفاده می‌کنند معمولا ثابت و بسته است.
آنها دقیقاً مرزهایی را برای معاملات خود مشخص می‌کنند.
معامله گرانی که از دستور حد سود استفاده نمی‌کنند، برای آگاهی از روند معاملاتی خود باید کل نمودار را ارزیابی کنند.

آنها فکر خود را به این سؤال محدود نمی‌کنند که «آیا قیمت می‌تواند به سفارش سود من برسد؟» بلکه این معامله‌گران ادامه پیدا کردن روند کلی را ارزیابی می‌کنند.

 

در این مرحله به معایب سیستم حد سود باز اشاره می‌کنیم.
این روش به دلایل متعددی برای معامله‌گران حرفه‌‌ای مناسب‌تر است به همین دلیل این افراد باید برای جلوگیری از بروز اشتباهات جنبه‌‌های منفی آن را درک کنند.

احساس فاکتور مهم تاثیر گذاری است

در استراتژی سود باز نیاز است که به طور مرتب استاپ لاس خود را تریل کنید.
می‌توان گفت چنین روندی برای معامله‌گران تازه‌وارد که توانایی مقابله با احساسات را ندارند به عنوان یک مشکل بزرگ به حساب می‌آید.
اگر استاپ خود را بسیار دیر یا زود نسبت به قیمت فعلی تریل کنید، اصلاحات جزئی قیمت بر حساب معاملاتی شما اثر می‌گذارد.

از سوی دیگر، اگر نتوانید با اصلاحات کنار بیایید و در طول اصلاح همچنان استاپ خود را دورتر قرار دهید، تحت ریسک بازگشت سود قرار می‌گیرید.
بنابراین، استراتژی سود باز بهتر است توسط معامله‌گرانی استفاده شود که ثبات احساسی بیشتری دارند.

زمان و کار مورد نیاز

بسته به رویکرد استاپ تریلینگ خود، باید معاملات خود را زیر نظر داشته باشید و در صورت نیاز، استاپ ضرر خود را تنظیم و آن را نسبت به قیمت فعلی تریل کنید.
هنگامی که همیشه به پلتفرم معاملاتی خود دسترسی نداشته باشید، نمی‌توانید معاملات خود را مدیریت کنید، این موضوع شما را با مشکل مواجه خواهد کرد.

آزمون و خطا: آنچه را که برای شما بهتر است پیدا کنید

باید گفت که هیچ استراتژی بر دیگری برتری ندارد و هر یک از آنها مزایا و معایب خود را دارد.
مهم این است که از احتمالات مختلف آگاه باشید تا بتوانید با تصمیم گیری‌‌های معاملاتی آگاهانه مسیر خود را به درستی پیش ببرید. 

بازارهای مالی به صورت موجی حرکت می‌کنند اما شما به عنوان یک معامله‌گر فارکس چگونه می‌توانید از چنین رفتار قیمتی سود ببرید؟
نظریه‌های داو و تئوری موج الیوت می‌تواند ماهیت اساسی نحوه تعامل مردم در بازارهای مالی و افزایش قیمت را توصیف کنند.

توجه داشته باشید برای گرفتن تصمیمات معاملاتی در دنیای واقعی باید بتوانید مفاهیم نظری را به ایده‌های عملی تبدیل کنید.
در این مقاله به شما نشان می‌دهیم که چگونه می‌‌توانید با ترکیب دانش معاملاتی رایج، فرسودگی روند را در معاملات فارکس و همچنین معاملات فیوچرز شناسایی کنید.

رایج ترین قوانین و رویکردهای پیروی از روند چیست؟

ساده ترین قانون پیروی از روند بر اساس مفاهیم زیر شکل می‌گیرد:
روند صعودی مجموعه ای از high و low های پایین‌تر است.
این درحالیست که یک روند نزولی شامل low و ‌‌high های پایین‌تر است.

هنگامی که یک نوسان پایین در یک روند صعودی نقض می‌شود، نشان دهنده اصلاح، پایان چرخه روند (به صورت ساید وی) یا برگشت روند به سمت نزولی است.
هنگامی که نوسان بالا در یک روند نزولی نقض می‌شود، نشان دهنده یک رالی خرسی در یک روند نزولی، پایان چرخه روند (به صورت سایدوی) یا روند معکوس به سمت صعودی است.

چرخه‌های روند

فرضیات در چرخه‌های روند بر پایه رویکرد پیروی از روند است.
با نگاهی به نمودار متوجه می‌شوید که قیمت در چرخه‌ها و به طور متناوب بین روندهای صعودی و نزولی همراه با range بین آنها حرکت می‌کند.

فازهای بازار و امواج روند

قبل از شروع، بهتر است به مبانی اصلی تئوری بازار مالی بازگردیم.
تئوری داو و تئوری موج الیوت برای شناسایی فرسودگی روند ایده آل هستند.

تئوری داو

تئوری داو بر این فرض استوار است که هر روند سه مرحله متفاوت را طی می‌کند:

انباشت

شروع یک روند جدید که عمدتا توسط سرمایه گذاران آگاه تقویت می‌شود.
مرحله انباشت یک مرحله گذار از یک روند نزولی قبلی به یک روند صعودی جدید است.
در این شرایط معامله‌گران تازه‌وارد نگران فروش بیشتر هستند اما معامله‌گران حرفه‌ای از قبل پوزیشن خرید خود را باز کرده‌اند.

مشارکت

در مرحله مشارکت به طور متوسط سرمایه‌گذاران بیشتری تا زمان آشکار شدن تغییر روند، پوزیشن خود را حفظ می‌کنند.
مرحله مشارکت با اخبار فاندامنتال خوب پس از ریکاوری از روند نزولی تقویت می‌شود.

اضافی

مرحله اضافی با پر شدن بازار به پایان می‌رسد.
در طول این مرحله، سرمایه گذاران باتجربه پوزیشن‌های خرید خود را باز می‌کنند و همین امر باعث افزایش نوسانات می‌شود.

در مرحله مازاد، ناآگاه ترین معامله‌گران بسیار دیر وارد بازار می‌شوند زیرا نمی‌خواهند این روند را از دست بدهند.
نمونه کلاسیک تئوری 3 فاز داو، رالی طلا بوده که در چند سال گذشته روی داده است.
در این رالی روند صعودی آهسته شروع شد و سپس شتاب بیشتری گرفت.
در اوایل سال 2011، داستان رالی طلا در سراسر اخبار منتشر شد.

این مرحله نشان می‌دهد که ناآگاه ترین سرمایه گذاران، طلا را قبل از اینکه در نهایت سقوط کند، خریداری کردند.
از تئوری داو و مفهوم سه فاز می‌توان برای بازه‌های زمانی کوچک‌تر و تصمیم گیری در رابطه با معاملات درون روز یا کوتاه مدت استفاده کرد.

موج الیوت

نظریه موج الیوت تا حدودی شبیه به نظریه داو است، زیرا قیمت‌ها را به صورت موجی در نظر می‌گیرد.
در تئوری موج الیوت یک روند از سه موج روند تشکیل شده است.
اگرچه داشتن یک ذهنیت مناسب می‌تواند نقش مهمی در بکارگیری نظریه موج الیوت ایفا کند اما این نظریه می‌تواند به شما در یافتن فرسودگی روند کمک کند.
مشابه نظریه داو، موج نهایی به سمت بالا و پایین بازار معمولاً توسط احساسات معامله گران و تصمیم گیرندگان ناآگاه هدایت می‌شود. 

نحوه انجام معامله در فرسودگی روند

معامله بر اساس موج الیوت یا نظریه داو می‌تواند چالش برانگیز باشد.
این مفاهیم نکته خاصی را درباره اینکه چه زمانی یک مرحله تمام شده و چه زمانی ممکن است فاز دیگری شروع شود، ارائه نمی‌دهند.
با این حال، با ترکیب مفاهیم تئوری موج الیوت و اندیکاتورهای مومنتوم یا ابزارهای معاملاتی نوسان، می‌توان فرسودگی را با احتمال بالا شناسایی کرد.

محو شدن مومنتوم

فرسودگی روند معمولاً همیشه با یک واگرایی حرکتی همراه است.
چه از اندیکاتور RSI، CCI و یا استوکاستیک استفاده کنید، یک حرکت فرسوده همیشه با یک واگرایی حرکت همراه است.
در بسیاری از نمودارها هر دو سکانس موج الیوت با واگرایی مومنتوم در سومین حرکت فرسودگی نهایی کامل می‌شوند.

نوسانات اکستریم

می‌توان از باندهای بولینگر برای شناسایی فرسودگی روند استفاده کرد.
در یک روند فرسوده، توالی‌ها همیشه یکسان است.
موج دوم روند الیوت معمولاً با افزایش قیمت در خارج از باندهای بولینگر خارجی مشخص می‌شود که نشان دهنده تغییرات شدید قیمت است.

پس از آن، موج نهایی مانند یک برک اوت جعلی یا یک دابل تاپ به نظر می‌رسد.
در این مرحله قیمت باندهای بولینگر بیرونی را که سیگنالی به عنوان محو شدن قدرت است، نمی شکند.
سیگنال ورودی نهایی زمانی دریافت می‌شود که قیمت در حین معکوس شدن به یک low جدید یا یک high جدید برسد.

معامله آماتورها با یک روند فرسوده

فرسودگی روند، نشان دهنده معاملات آماتوری و تغییرات پرایس اکشن بر پایه احساسات است.
چگونگی نزدیک شدن معامله‌گران تازه‌وارد به بازار فارکس و درک ورود همراه با تاخیر آنها پس از مشاهده تغییرات طولانی قیمت، می‌تواند به شما برای تصمیم‌گیری در معاملات بهتر کمک کند.